علمدار جبهه :: حاج حسین خرازی

داخل اتوبوس نشسته بودیم ، از دوستم پرسیدم : شهید همت رو می شناسی ؟

گفت: همون اتوبانه ؟ آره ؛ چند بار از اونجا رد شدم.

گفتم: ازش چی می دونی ؟
...
لبخندی زد وگفت: اینکه مسیر ما واسه رسیدن به خونه مادر بزرگمه ،

شهیده دیگه، اسماشونو روهمه اتوبانا وکوچه ها گذاشتن ،همه می شناسن دیگه!

سرمو پایین انداختم و ساکت شدم ....

دلم سوخت . زیر لب گفتم:

اونکه مردم می شناسن ، مسیر خونه مادر بزرگه نه شهید همت و شهید همت ها

شهید همت اسم یه راه نیست ، جهت راهه!


خدايا توفيقمان ده


اگر با خون وضو نگرفتيم.


با ياد خون دادگان وضو بگيريم.


برچسب‌ها: شهیدهمت ,

نوشته شده در تاريخ جمعه 4 اسفند 1391 توسط  وصال جان

داخل که شدیم، دیدم بسیجی جوانی توی ستاد فرماندهی نشسته. 

گفتم: بچه بلند شو برو بیرون. الان اینجا جلسه است.

یکی از کسانی که اونجا بود، سرش را به گوشم نزدیک کرد و گفت: این بچه، فرمانده‌ی گردان تخریبه

سلام بر شهدا، سلام بر کسانی که با جان خود با خدا معامله کردند.و چه معامله ارزشمندی.سلام و صلوات خداوند بر آنان باد.دوستان عزیز ایمان و اعتقاد قلبی دارم که شهدا به جهت اعتماد به الطاف الهی و اطمینان از نیت و عمل خود آگاهانه شهادت را برگزیدن چرا  که خداوند شهادت را نیز با همه برکات و ثمراتش بر کسی تحمیل نمی کند...حتماَ عزیزان رزمنده مطالب حقیر رو تجربه کرده اند.ولی واسه اون دوستانی که دفاع مقدس را تجربه نکردن عرض کنم، لحظاتی را که مرگ و زندگی در راستای هم قرار می گرفتند و حتی امید به زنده ماندن کمتر از شهادت بود. در این لحظات خداوند شما را مقید به انتخاب می کرد، رفتن یا ماندن و شهدای ما آگاهانه انتخاب کردند.از همه چیز خود گذشتند، پدرو مادر، زن و فرزند ، مال و اموال...هیچکدام نتوانستن مانع شوند،خوشا به حالشان و بدا به حال ما بازمانده گان از این قافله...


برچسب‌ها: حسن باقری, شهید, رهروان شهدا, عشق و ایثار, گمنام,

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 24 دی 1391 توسط  وصال جان

اگر 1نفر 2 هزار تومن بهمون قرض بده تاعمر داریم خودمونو مدیونش می دونیم


 اما شهدا که جونشون رو برای این مردم دادند خیلی ازحرفاشون رو زمین مونده:
 
 
خواهرم سیاهی چادر تو از سرخی خون من با لاتر است و ایمان تو حجاب تو است !
 
 

برچسب‌ها: حجاب, شهدا, ایمان , رهروان شهدا,

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 17 دی 1391 توسط  وصال جان

حرف های دلم:دلم گرفته است.زمانه چه بی وفا شده،آقا بیا که دلم خون شده ،به قول شاعر آقاسی مرحوم که میگه به خوبا سر میزنی آقاجان، اما اصلا آقاجان ما بد، ولی مگه ما بدا دل نداریم....

چه زیباست وقتی شخصی هدفی والادر زندگیش دنبال میکند. یکی دنبال بالا بردن معرفت و فطرت درونیش تلاش میکند، میخواد آقاشو زیارت کنه، حالا یکی به دنبال کسب وکاره و واجباتشو انجام میده و اینکه با رعایت انجام واجبات و ترک محرمات دنبال کسب و کارشم هست ، این هم ارزش داره چرا که پیامبر کف دست اون کارگری که بیل میزدو می گفت باید بوسید.، یکی هم از همه زندگیش گذشت وبرای وطنش جانشو نثار کرد؛برای دینش ، برای ناموس ، برای اینکه من و تو بتونیم با خیال راحت درسمون را امروز بخونیم، جانشو فدا کرد،برای منصب نرفت، برای ریا نرفت ، برای به قول معروف خودی نشون دادن نرفت ، بذارید ادامه ندم ولی دلم در سکوت عالم آه می کشد.

رفقای من خودتون بگید دوست دارید ادامه دهنده ی راه شهدا باشیم، خداییش خودتون قضاوت کنیددر این دوران آیا ماهواره و سایت های مستهجن خوبی شما را میخواند یا ببینید با تقلید از بعضی خواننده های معروف در زندگی پیشرفتی داشتید شمایی که خوب فلان خواننده ی معروف رو میشناسیدزندگیشو مطالعه کردید حالا اینا به کنار این همه که اطلاع دارید از مانکن ها و خواننده های این دوران چه قدر شهید چمران رو خداییش میشناسید، چه قدر شهید برونسی رو میشناسید و خیلی دیگه ازشهدا به خصوص شهدای گمنام ، میدونید گمنام 5 حرفه داره، فاطمه هم 5 حرفه ، آی شهدای گمنام شفاعت ما هارو به مادرمون فاطمة الزهرا(س) بکنید.باور کنید خیر و صلاح هرکسی به دست خدا است.

حالا شما بیاید الگوی خوبی انتخاب کنید و ادامه دهنده ی راهش باشید این سخت نیست ،

خودمان کار را سخت کرده ایم. از همین الان شروع کنید؛بسم الله

والسلام                      


برچسب‌ها: شهدا, امام زمان, رهروان شهدا, راه حق, وصال جان,

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 13 آذر 1391 توسط  وصال جان

بسم الله

شهید شوشتری:

دیروز از هرچه بود گذشتیم،امروز از هرچه بودیم!

آنجا پشت خاکریز بودیم،و اینجا در پناه میز!

دیروز دنبال گمنامی بودیم،و امروز مواظبیم ناممان گم نشود!

جبهه بوی ایمان میداد و امروز ایمانمان بو میدهد!

آنجا درب اتاقمان مينوشتيم "ياحسين فرماندهي از آن توست"

الان مينويسيم بدون هماهنگي وارد نشويد

الهی نصیرمان کن تا بصیر گردیم،بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم

و آزادمان کن تا اسیر نگردیم...

..............................................

اری شهید شوشتری چه خوب تصویر کردی زمانه ی ما را و خود طاقت ماندن نداشتی...

دلمان گرفته از این زمانه که هر دم ازهر طرفش بری میرسد...

قصد ندارم از داغ دل مسلمانان کشور های دیگر بگویم

یا از درد دل مردم کشورم...

ولی فقط یک حرف دارم

خدایا:

به نظرت موقع آمدن آقایمان نیست؟؟؟

...............................................

پی نوشت:

کتاب مسئله حجاب شهید مطهری رو حتما بخونید خیلی خیلی مفید هست. مخصوصا برای کسانی که میخوان

دلیل حجاب داشتن هم زن و هم مرد و بدونن واز حجابشون دفاع کنند...

..................................................

درد نوشت:

من نیز همانند تمام مسلمانان جهان، فیلم اهانت امیز به مقام پیامبر اکرم(ص) را محکوم می‌کنم...فدای دل

پرخونت ای امام زمان(عج)...


برچسب‌ها: امام زمان, شهید شوشتری, رهروان شهدا, پیامبر, منتظر,

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 17 مهر 1391 توسط  وصال جان
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 22 شهريور 1391 توسط  وصال جان
صفحه قبل 1 صفحه بعد